بحران ۲۰۰۸، باعث شد که سیاستگذاران نسبت به ابرنوسان‌ها در بازارهای دارایی حساس شوند. پس از بحران مالی ۲۰۰۸ و حوادث بعد از آن، بانک‌‌های مرکزی در جهان درخصوص رصد بازارهای دارایی تغییر رویه دادند. در واقع این بحران سبب شد تا به بازارهای دارایی به‌عنوان عاملی تاثیرگذار بر متغیرهای کلان اقتصادی همچون نرخ تورم و بیکاری نگاه شود. پیش از این بحران بحث تاثیرگذاری این بازارها بر تحولات اقتصاد کلان چندان مرسوم نبود؛ اما با حوادثی که در سال۲۰۰۸ رخ داد (مخصوصا تحولات بازار مسکن در آن سال‌ها که جرقه بحران را زد)، سیاستگذاران پولی در بانک‌‌های مرکزی اهمیت رصد بازارهای دارایی مانند بازار مسکن و سهام و تاثیر آن بر متغیرهای کلان را بیش از پیش درک کردند. حتی اگر بازارها در شرایط رکودی قرار گیرند، اما کنترل تورم بر تمام دیگر متغیرها اولویت پیدا کرده است.

انعطاف‌‌پذیری در سیاستگذاری

ازآنجاکه در هر کشور، امکان تغییرات سریع در شرایط مالی و اقتصادی وجود دارد، سیاستگذار باید انعطاف‌‌پذیری لازم برای عکس‌‌العمل مناسب را داشته‌‌ باشد تا با ابزار کارآ، نوساناتی را که ممکن است تهدیدی برای ثبات اقتصاد باشند، خنثی کند. در دهه گذشته، ثبات مالی همواره یکی از مهم‌ترین مسائل مدنظر بانک‌‌های مرکزی برای کنترل تورم بوده است. حوادث دهه گذشته مانند بحران مالی جهانی سال۲۰۰۸ مبحث جدیدی در ادبیات اقتصادی در زمینه ارتباط بین سیاست پولی و پویایی‌‌های قیمت سهام ایجاد کرده است و حوزه جدیدی برای بحث درباره جذابیت ارتباط مستقیم بانک مرکزی با ثبات مالی به‌وجود آورده است. بانک‌‌های مرکزی به‌دلیل اهمیت ثبات مالی در مکانیسم انتقال سیاست پولی به تنظیم سیاست‌های مالی علاقه‌‌مند هستند؛ به‌طوری‌که اقتصاددانان بی‌‌ثباتی مالی را یک تهدید برای اهداف مهم اقتصاد کلان همچون رشد پایدار و ثبات قیمت‌‌ها می‌‌دانند.

منبع: دنیای اقتصاد